پایگاه خبری ورزش زنان ایران – یادداشتی وارده به قلم الف. آزاد در مورد تیم ملی فوتبال بانوان، اظهارات مریم آزمون پس از شکست برابر بلاروس و سایر چالش ها. انتشار یادداشت های خارج از تحریریه پایگاه خبری ورزش زنان، جنبه انتشار دیدگاه ها از زوایای مختلف به مسائل روز ورزش زنان را دارد :
به نظر میرسد فرافکنیهای مسئولان و مدیران اجرایی در خصوص یافتن مقصر و ناتوانی در اداره امور جاری و فقرزایی بهجای فقرزدایی، نتیجهبخش بوده که مربی تیم ملی فوتبال زنان هم به صرافت یافتن مقصر بیرونی برای علت سریال ناکامیهای تیمش افتاده است و این بار چه دیواری کوتاهتر و دم دستتر از داور؟
پیش از پرداختن به بحث اصلی به اختصار به مشکلات زیرساختی فراوان در حوزه ورزش زنان و بهویژه فوتبال اشاره میکنم، که بر همه واضح و مبرهن است که چه موانعی بر سر راه زنان فوتبالیست و تیمهای باشگاهی و ملی ایجاد کرده و عملاً اجازه پیشرفت را از آنان گرفته است.
مساله اساسی این است که این موانع در مرحله اول پیش از آنکه ورزشی باشد، ریشه در ساختار نابرابر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارد که با ورود به عرصه ورزش، این نابرابری و تبعیض دوچندان و مضاعف میشود و بدون شک کلیشههای نخنمای «خواستن توانستن است، اگر بخواهیم میشود و…» دیگر کارگر نخواهد افتاد و بهانهای برای شانه خالی کردن سازمانها و نهادهای درگیر، از حمایت مادی و غیرمادی فوتبال زنان نخواهد بود.
عدم پخش ورزش زنان از رسانه ملی و حتی رسانههای مجازی، برگزاری مسابقات زنان در بدترین ورزشگاهها و زمینها، عدم تامین بودجه کافی و دستمزد برابر و… همه و همه در ناکامی و درجا زدن ورزش زنان تاثیرگذار است.
اما با این اوصاف قرار نیست بر نقاط ضعف و ناتوانیهایی که در نتیجه عملکرد فردی و گروهی است، چشم پوشید و نهایت بیعدالتی است که یک قربانی، خود قربانی دیگر را سپر بلا کند و باخت خود را به گردن داور بیندازد. اینکه تیم ملی فوتبال زنان در تورنمنت چهارجانبه هند در مقابل تیمهایی چون نپال و هند که در رنکینگ فیفا هم از ایران پایینتر هستند، نتیجه نمیگیرد کار داور است؟
به شما اطمینان میدهم اگر میزان انتقادات به نتیجه تورنمنت هند کمی کمتر بود، کادر فنی داوری را هم نوازشی میکردند. یقیناً باختهای پیدرپی در مسابقات هند، هم به دلایل زیرساختی ربط دارد و هم به ناتوانی کادر فنی تیم در تیمداری.
بیانصافی است اگر بر بازیکنان مستعد و توانمند شاغل در لیگ چشم بپوشیم و به دنبال یافتن پاسخ این پرسش نباشیم که تیمی با این همه بازیکن خوب و توانمند، تیمی که بهخاطرش لیگ دو ماه با تاخیر شروع میشود، در میانه چندین بار تعطیل میشود و هزینه گزافی به عهده باشگاههایی که به سختی تیمداری میکنند میگذارد، داوران را معطل خود میکند و هرموقع بخواهد اجازه شروع لیگ را میدهد و تیمی که چنین مهاجمان گلزن و خانمگلهایی با ۴۰ گلزده دارد، از نپال که در رده ۱۰۸ فیفا است ۳ گل میخورد و میبازد.
بله بیتجربگی تیم در بازیهای ملی و تعداد کم بازیها مهم است. بعد از سالها تیم ملی فوتبال زنان سرپا ایستاده و در حال تاتیتاتی کردن است و نباید با قضاوت غیرمنصفانه او را به زمین زد، برای همین است که انتظار برای بازی بهتر و نتیجه بهتر در بازی دوستانه مقابل بلاروس، توقع بیجایی نیست. از تورنمنت هند باید درس گرفت نه اینکه با گردنی افراشته باخت مقابل بلاروس را به گردن داوری انداخت. قدرت بدنی پایین و بدنسازی ضعیف بازیکنان تیم ملی به گواه مصاحبه مربی در مقابل تیم بلاروس و عدم گلزنی و تمامکنندگی در بازی دوستانه ۱۱ اسفند ماه به داور باز میگردد؟
عزیزانی که در تیم ملی برای نهایتاً ۸ اردوی ۱۰ روزه در طول سال، ماهیانه حقوق چند میلیونی دریافت میکنند نوک انتقادات را به سوی داورانی میگیرند که بیشتر از آنها در طول سال برای حرفه خود وقت و هزینه میگذارند و با دستمزد هر بازی ۱۶۰ هزار تومان، رکورددار محرومیت و تبعیض در فوتبال هستند اما از نواقص عملکرد خود در نیمکت مربیگری و در حالت بهتر از دلایل فنی نتیجه نگرفتن چیزی نمیگویند.
متاسفانه این روزها مربیانی که حتی از آموزش یک پاسکاری ساده، حفظ توپ و … به بازیکنان عاجزند و بدنسازی بازیکنانشان کفاف یک نیمه بازی فوتبال را هم نمیدهد و هر بازی بالای ۸ گل دریافت میکنند، یاد گرفتهاند که بعد از هر بازی باخت خود را به گردن داور بیندازند.
چالش دیگر صفحات مجازی هستند. در فضای رسانهای محدود، صفحات مجازی سعی دارند در بیابان برهوت رسانه ورزشی ایران، نقش لنگه کفش را ایفا کنند. نکته عجیب این است که آنها تبدیل به تریبون اختصاصی برای حمله و هجمه به داوری و نشر مطالب با هدف ناراحت نشدن افراد خاص شدهاند و افراد ذی نفوذ در انتشار مطالب آنها صاحب نظر هستند.
در صفحات اجتماعی این حوزه یک مقاله و یادداشت فنی از بازیها، تیمها، گزارش تحلیلی از فوتبال زنان و لیگ کشور و … پیدا نخواهید کرد، اما از یک جهت اشتباه پرتاب اوت توسط داور نمیگذرند. همین صفحات آیا گزارشی انتقادی نسبت به رواج فحاشی و کتککاری و درگیری فیزیکی میان تیمها، رقابتهای غیرفوتبالی برخی تیمهای با یکدیگر داشته اند؟ یا چون باعث رنجیدن بازیکنان فالوکننده صفحه خواهد شد به مسائل اینچنینی ورود نخواهد کرد؟
از انتقاد به فرم و محتوای آنها که با انتخاب رنگها، لوگوها و اسامی غیرهوشمندانه با نام حمایت از زنان، عملاً قدم در میدان بازتولید کلیشههای تبعیض جنسیتی زبانی گذاشته که بگذریم، باید یادآوری کنیم یکی از عمدهترین وظایف چنین تحرکاتی، جریانسازی و ایجاد فضا است. اما سوال این است که چرا به جای مقابل هم قراردادن قربانیان، از تریبون و فرصتی که در اختیار دارند برای ایجاد فشار مثبت بر سازمانها و نهادهای ذیربط برای بهتر کردن موقعیت زنان فوتبالیست و داور استفاده نمیکنند؟
برای پرداختن به علل ناکامی تیم ملی فضا و فرصت بسیاری لازم است که البته نه بر عهده نگارنده این یادداشت است و نه در حوصله، اما در پایان لازم است یادآوری شود همین دوماه پیش بود که نتیجه عدم تمرکز بر کار فنی و دخالت در کار داوری را در جام ملتهای آسیا از تیم برتر قاره دیدیم.
به حاشیه رفتن و فشار به داوری برای جبران کمکاری برای کدامیک از تیمهای لیگ ایران و جهان و یا تیمهای ملی نتیجه داشته که حالا خانم مربی پا جای پای اشتباه دیگران میگذارد و تاکی منطق همه مقصرند به جز مربی قرار است ادامه یابد.
وقت آن نیست که بهجای حمایت کورکورانه و متعصبانه، کمی هم به جریان بسته انتخاب مربیان تیم و چرخش آن در دست گروهی محدود در طول این سالها، عدم توجه به بازیهای لیگ در انتخاب و دعوت بازیکنان به تیم ملی، ناکافی بودن دانش و تجربه مربیان و اشتباهاتشان توجه کنیم؟
الف. آزاد